ثبت‌نام کلاس‌های حضوری ترم آذر
ترجمه دیالوگهای دشوار فیلمها

ترجمه دیالوگهای دشوار فیلمها

ترجمه دیالوگهای دشوار فیلمها

بخش اول

. He makes you laugh your head off

از خنده روده برت می کند .

لغات:

 با صدای بلند خندیدن  laugh your head off: informal to laugh very loudly

. The bastards have us cornered

نامردها (پدر سوخته ها) ما رو توی منگنه گذاشتند.

… I don’t mean to sound ungrateful, but

منظورم این نیست که از زحمات شما قدردانی نکنم ولی ….

توضیحات:

یعنی منظورم از بیان این مسئله عدم قدرشناسی من از زحمات شما نیست ولی … به یک مثال دیگر در این رابطه توجه فرمائید: .I don’t mean it like it sounds اینطور که فکر می کنی (به نظر می آید ) نیست . منظوری ندارم.

? What has drawn you to this

چه چیزی شما را درگیر این جریان کرده؟

. I am terribly sorry, but that has nothing to do whit me

خیلی متاسفم ولی من هیچ دخالتی نداشتم.

به مثالی دیگر در این رابطه دقت کنید: .What happened to your brother has nothing to do whit me اتفاقی که برای برادرتان افتاد به من هیچ ارتباطی ندارد (من دخالت نداشتم).

. Don’t brown nose

چاپلوسی نکن (تملق نکن).

لغات:

Brown-nose: verb informal to try to make someone in authority like you by being very nice to them – used in order to show disapproval

تملق کردن 

 

توضیحات:

مترادف غیر رسمی تر آن عبارت جمله ذیل می باشد: .Don’t be an apple polisher

. I’ll be damned

باورم نمیشه.

توضیحات:

این عبارت معمولا در زمان دیدن چیزی بکار می رود که برای شما بسیار تعجب آور و ناباورانه می باشد.

? What gotten into you

چی شده؟

توضیحات:

این عبارت به عنوان اعتراض از مرتکب شدن یک عمل غیر منطقی که از فرد انتظار نمیرفته است بکار برده می شود به چند مثال دیگر توجه کنید:

? What is eating you از چی ناراحتی؟

? Whit is in you چته؟ ناراحتیت (دردت) چیه؟

. You are hopeless. I wash my hands of you

تو آدم ناامیدی هستی (نمیشه روت حساب کرد) من که دیگه با تو کاری ندارم.

? Do you want it refill

میل دارید دوباره برایتان (پرش) کنم .

. The position has been filled

ببخشید یک نفر استخدام شد. (دیگه جای خالی برای شما نداریم )

. ( I have my job on the line. (my job is on the line

شغلم در خطر است .

توضیحات:

در هنگام بحث درباره موضوعی خاص با بیان عبارت فوق این مسئله را تاکید میکنید که ممکن است در این ارتباط شغلتان را از دست بدهید.

. Let me get this off my chest

بزار حرم دلم را (عقده دلمو) برایت باز کنم.

. I want you to turn in the man who did it to the police

از شما می خواهم اون مردی که این کار را انجام داده به پلیس معرفی کنید .

لغات:

 به پلیس معرفی کردن  . turn somebody in : to tell the police who or where a criminal is

توضیحات:

به دو مثال دیگر توجه کنید: . John’s wife finally turned him in زن جان بالاخره اونو به پلیس معرفی کرد. . I don’t want to turn your ass in , Don’t concern ناراحت نباش تصمیم ندارم تن لشتو به پلیس معرفی کنم.

. I have been trying to get him all day

از صبح تا حالا دارم دنبالش می گردم.

. Don’t play that whit me

با من یکی فیلم بازی نکن (سر منو گول نزن).

توضیحات:

به چند مترادف دیگر توجه کنید: .Don’t give me that song and dance .Don’t make a fool of me

. I want to press charges

من می خوام شکایت کنم.

توضیحات:

معمولا این عبارت در مراکز قانونی (اداره پلیس یا دادگستری) جهت اعلان شکایت از شخص یا سازمانی مطرح می شود.

. your behavior is quite out of line. That’s the end. Shape up , or ship out

رفتارت دیگر قابل تحمل نیست (از حد خودت خارج شدی) دیگه تمام شد یا خودت را درست کن یا از اینجا برو بیرون.

. Behave yourself; I have a reputation to protect

مواظب رفتارت باش. من اینجا آبرو دارم.

لغات:

Reputation :  the opinion that people have about someone or something because of what has  آبرو اعتبار happened in the past

. Stop picking on me

اینقدر سر به سرم نذار.

لغات:

pick on somebody / something : to behave in an unfair way to someone,   for example by blaming them or criticizing them unfairly

  سر به سر گذاشتن طعنه زدن انتقاد بیجا کردن

 

. I think he made one jump to much

فکر میکنم خیلی بلند پروازی کرد.

 

بخش دوم

. he woke up on the wrong side of the bed today

 او امروز سر حال نیست.

. I don’t want to be a burden to you

 نمی خواهم باعث زحمت شما بشوم (سربار شما بشوم).

. She has shouldered a heavy load because of her expensive family problems

او بخاطر مشکلات سنگین خانوادگی زحمات زیادی را متحمل شده است. (بار زیادی را بر دوش کشیده است).

. I don’t have anything to do in return

من نمی توانم محبت شما را جبران کنم (در ازاء محبتتان کاری برایتان انجام دهم).

? Why do you make such a big deal out of this

چرا مسئله را اینقدر بزرگش می کنی؟

. We are dealing with a random killer

 ما با قاتلی طرفیم که بدون نقشه ای مشخص دست به جنایت می زند.

. O. K You have got a deal

 باشه موافقم , قبول دارم.

. I have got the deal of life-time for you

 بهترین معامله (فرصت ) زندگیتو می خواهم بهت پیشنهاد کنم.

. I am flattered

 این لطف شماست (شرمنده می فرمائید). توضیح: وقتی فردی از شما تعریف می کند و نکات مثبتی را به شما نسبت می دهد می توانید از این جمله استفاده کناید و از او تشکر کنید حال به دو مثال دیگر که جنبه منفی دارند توجه کنید: .He is not easily flattered او کسی نیست که به با تعریف و تمجید (چاپلوسی) باهاش کنار اومد. .Don’t flatter me تعریف الکی (چاپلوسی) از من نکن.

. they take it for granted

آنها خیلی متوقع شدند (از کار انجام شده قدر دانی نمی کنند). لغات:

take somebody/something for granted: to expect that someone or something will always be there when you need them and never think how important or useful they are

متوقع شدن عدم توجه و یا قدردانی از کسی یا چیزی

. That was unlike you

آن ( مسئله مورد نظر) از شما بعید بود (آن عملتان دور از انتظار بود) .

. I know what you are going through

شما را درک می کنم ( اصطلاحا: می دانم چه می کشید.)

. He was found guilty of the charge

او گناهکار شناخته شد. توضیح: کلمه “charge ” به معنی جرم به کار رفته بدین مفهوم که او نسبت به جرمی که متهم شده بود گناهکار شناخته شد.

. We’ve talked a lot about it. Lest’s just drop it

 خیلی در این رابطه حرف زدیم بیا دیگه بس کنیم.

. I was set up

 به من کلک زدند. لغات:

set somebody up: informal to trick someone in order to achieve what you want, especially to  make it appear that they have done something wrong or illegal

 کلک زدن گول زدن 

 

. He isn’t guilty; He was framed

اون گناهکار نیست براش پاپوش دوخته شده است.

. A: He made a complaint ? B: Who gives a shit

A: او شکایت کرده B: کی اهمیت میده؟

توضیح : بجای جمله غیر رسمی و غیر ادبی عبارت B میتوان از عبارت مؤدبانه تر “Who cares” استفاده کرد.

. I am sure deep down your father loves you so much

من یکجورائی مطمئنم که پدرت تو را خیلی دوست دارد. لغات:

deep down  : if you know or feel something deep down, you secretly know or feel it even though you do not admit it

یک جورائی از قضیه با خبر بودن

 

. You don’t have guts to hear the truth

شهامت شنیدن حقیقت را نداری ( جیگرش را نداری)

. Cut the crap

 دست از این حرفهای الکی بر دار.(این شر و ور ها را تموم کن).

. You scared the shit out of me

 از ترس مردم.

. It must cost a fortune

خیلی باید گران قیمت باشد. (خیلی باید ارزش داشته باشد).

. It’s no use trying to talk to him, his mind is made up

صحبت کردن با او دیگه فایده ای نداره اون تصمیمش را گرفته.

. No, I didn’t like it one bit

اصلا خوشم نیامد (یک ذره هم دوست نداشتم).

. I am working on it, I’ll get it done

دارم روش کار می کنم. دارم تمومش می کنم.

. This is way over my head

 این دیگه از عقل من خارج است (عقلم دیگه قد نمیده).

. Are you nuts

 خل شدی.

. I should remind you that you are under oath

 باید به شما یادآوری کنم که شما قسم خورده اید.

. You better hush

تو بهتره ساکت باشی. توضیح: معمولا از طرف والدین به بچه ها با حالت اخطار گفته می شود.

. There was an argument and one of them blew the other away

 یک جر و بحثی بود و یکی از اونها او یکی را کشت (با اسلحه گرم).

. You want to put me down in front of my friend

می خواهی من را در جلوس دوستانم خراب کنی (کنف کنی).

. We are working on the basis of “First come, First served”

ما در اینجا بر اساس نوبت کار میکنیم( هر کس زودتر بیاید زودتر به کارش رسیدگی می شود).

. You are overreacting

 شما بی جهت دارید عکس العمل شدید نشان می دهید. ( بی جهت خود را ناراحت می کنید).

. You picked on the wrong guy

 دست روی بد کسی گذاشتی. (دست روی آدم بدی گذاشتی).

.I am fixing to go

 دارم آماده میشم که برم.

. Don’t bite my head off

 کلمو نکن (نکش ما رو منظوری نداشتم). توضیح: این عبارت معمولا به حالت مزاح بین دوستان مطرح می شود که با این لحن او را دعوت به آرامش می کنید.

. Put 2 and 2 together, and you can figure it out

 حساب دو دو تا چهار تا است دیگه خودت می تونی ازش سر در بیاری.

. Hear me out first

اول گوش کن ببین چی میگم.

. Lets be pragmatic ; 5 million means nothing on a grand scheme

بیا واقع بین باشیم پنج میلیون در رابطه با چنین مسئله بزرگی ارزشی نداره.

. There is no need to get personal

 وجهی نداره به خودت بگیری. (ناراحت بشی).

. Don’t worry well work it out somehow

 نگران نباش. یک جوری حلش می کنیم.

. His name is Jack. Hes a pain in the neck

اسمش جکه (واقعا) مایه درد سره .

. Sorry, I didn’t quite catch that

 ببخشید دقیقا متوجه نشدم چی گفتید.

. Im sorry but, I have some work to catch up on

لغات:

catch up on some thing: to do what needs to be done because you have not been able to do  it until now

 به کارهای عقب افتاده رسیدن 

 

? A: May I make a suggestion . B: by all means

 A: میتونم یک پیشنهادی کنم؟ B: خواهش می کنم (حتما بفرمائید).

 . I’ll tell you as soon as I catch my breath

 اجازه بده نفسی تازه کنم الان بهت میگم.( به محظ اینکه نفسم سر جایش بیاد بهت میگم).

. He, she, it ) caught my eye )

اون چشمم را گرفت. (ازش خوشم اومد).

. I know what you are up to

 میدونم چه کار میخواهی بکنی.

 . If you need me, Ill be chained to my desk

 اگر کاری با من داشتی من همین جا پشت میزم هستم. (چسبیدم به میزم).

 . Excuse the mess

 ببخشید که اینجا بهم ریخته است.

بخش سوم

. I’d be obliged if you’d treat this matter as strictly confidential

خوشحال میشوم اگر با این موضوع به گونه کاملا محرمانه برخورد کنید. لغات:

. I’d be obliged if: used to make a polite request

? Do you remember a while back there was this horrible video going around

آیا یادت میاد یک وقتهائی قبلا این فیلم ترسناک هی دست به دست میشد؟ لغات:

going around: If something is going around it is being passed from person to person or from place to place

. I have, umm, the image of that is burned in my memory, no pun intended

تصویر اون کاملا تو ذهنم حک شده، جدی میگم. لغات:

. No pun intended: used to show you do not mean to make a joke about something

. Her son didn’t reply, but she could see her words had hit home

پسرش جوابی نداد ولی اون (مادر) میتونست بفهمه که حرفاش موثر واقع شده. لغات:

. If something hits home for you, it means that caused you to realize and understand it

. What happened to the poor guy? But I think it serves him right

سر او مرد فقیر چی اومد؟ ولی فکر میکنم حقش بود. لغات:

it serves him right: If you say it serves somebody right, it means that you think the person deserved what happened

? How can we put this delicately

چطور میتوانیم این مطلب را خوب بیان کنیم؟ (مثلا حرف زشتی را تندی است و لازم است بیان شود). لغات:

Put this delicately: To put something delicately means to say something unpleasant or rude in a way that will not be offensive

. Yes, I think so, but they’re few and far between because so few people like to act that way

بله ، من هم نظرم همینه ولی اینجور افراد هم کم اند و هم بینشان خیلی فاصله است زیرا افراد بسیار کمی دوست دارند اونجوری رفتار کنند. لغات:

They’re few and far between : To be few and far between means that something is scarce. Literally, there are few of them and they are separated by a lot of time or distance or both

. I want to behave that way because I think it implies a value judgment

میخواهم اون جوری رفتار کنم چون فکر میکنم باعث قضاوت خوبی (در مورد من) میشود.

. I like old movies. Somehow the 70s is a little bit more back to a fuller figure

من فیلمهای قدمی را دوست دارم. یکجورائی (فیلمسازان) فیلمهای دهه ۱۹۷۰ دوباره کمی بیشتر سراغ هیکلهای چاقتر رفته اند. (از هنر پیشه های فربه تر استفاده کرده اند).

I was a really, really early and really eager young reader. I would read anything I could get my hands on

من یک واقعا خوانندۀ (کتاب و امثال آن) جوان مشتاق هستم و از همان کوچکی هم میخواندم. من هرچه که به دستم برسد میخوانم.

.And the hero is a fantastic chisel-jawed, rugged-looking guy

اون قهرمان، به طرز عجیبی یک مرد خوش تیپ و تنومندی (چوب خورده) است. لغات:

Chiseled features/chin/mouth/nose etc: if a man has chiseled features, his chin, mouth, nose etc have a strong clear shape

Rugged: a man who is rugged is good-looking and has strong features which are often not perfect

.But I think that it’s all down to luck

ولی من فکر میکنم که اون همش بخاطر شانسه. مثالی دیگر:

. Put it down to bad luck

اینو بزار به حساب بد شانسی

 The idiot man cant decide what to do. He always flips a coin and sees whether it is heads or tails

اون مرد احمق اصلا نمیتونه تصمیم بگیره که چکار کنه. او همیشه یک سکه میندازه هوا تا ببینه شیر میاد یا خط . لغات:

Heads or tails: The two sides of a coin are called the “head” (front side) and the “tail” – back side

. And I think — just to do right by my own country —I have to kill you

فکر میکنم فقط برای اینکه به کشور خودم خدمتی کرده باشم باید تو را بکشم. لغات:

To do right by my own country: If you do right by somebody or something, it means that you do the right thing for them, to treat them well or do something that is good for them

You blast that song so loud. Like, over and over and over again. Every weekend. And it drives me crazy

تو او صدای اون سرود را خیلی بلند میکنی همیشه و همیشه و باز دوباره . اونهم هر هفته و این خیلی منو عصبانی میکنه. لغات:

. To blast something means (in this case) to play audio at very high volume

. we wouldn’t have got away with it

ما نمیتونیم ازش قسر در بریم (گیر میافتیم). لغات:

got away with: If you get away with something, it means that you do something you aren’t allowed to do and nobody catches you

 always focused on the work, and always a very short deadline with a lot of work to do

من همیشه حواسمو جمع کارم میکن. و همیشه کلی کار دارم که باید انجام بدهم با وقت کم. لغات:

short deadline: Deadlines can be long or short. A long deadline means that you have a lot of time to get your task done. A short deadline means that you have little time

 I mean, you don’t want people goofing off all the time on company time but I think, you know, a few, a half an hour here and there with people having some fun, that in the long run you’d have more productive and happy employees

من خوب میدونم تو نمیخوای که مردم دم به دم تو شرکت از کار طفره برن و فکر میکنم تو خوب میدونی که مقداری، نیم ساعت اگر اینجا و اونجا با مردم خوش مشربی کنی در دراز مدت کارمندانی شاد و پر ثمر خواهی داشت.

لغات:

goof off: If you are goofing off (or goofing around) at work you are avoiding work and just doing silly or amusing things

in the long run: at a time far away in the future

. Let him through

بگذارید بیاد (جا باز کنید که بتواند بیاید). منبع: Mahdi Tavakkol
نوشته های مرتبط
1 دیدگاه
حمید حاجی پروانه Hamid Hajiparvaneh

خیلی خوب بود تشکر

دیدگاه ها بسته شده اند.