ثبت‌نام کلاس‌های حضوری ترم آذر
مکالمات روزمره آمریکایی قسمت دوم

مکالمات روزمره آمریکایی قسمت دوم

مکالمات روزمره آمریکایی قسمت دوم

  ۱- اگر رد بشی شانس دیگه ای نداری

.If you flunk out you wont get a second chance

۲- عصبانیم نکن

.Don’t get on my bad side

۳- خوب گوش بده ( این رو تو مغزت فرو کن ) دیگه نباید او مسئله رو شروع کنی

. Now , get it straight . You shouldn’t get started on that again

۴- دلم برایت می سوزد

. I feel sorry for you

۵- این آخرین پیشنهاد منه ، می خوای بخواه ، می خوای نخواه.

. That’s my last offer, take it or leave it

۶- انتظار دارم این مسئله را خیلی جدی بگیری.

. I expect you to take this seriously

۷- اگر نمی خواهیم از پروازمون عقب بمونیم بهتره که الان حرکت کنیم.

. We’d better take off now if we don’t want to miss our flight

۸- بهتره تصمیمتو بگیری .

. You’d better make up your mind

۹- فقط ایندفعه رو بهت اجازه میدهم ، بار دیگه نه.

. I let you have it this time, but not anymore

۱۰- تو دخالت نکن (این به تو ارتباطی نداره )

. Keep out of this – This is not your business – Don’t try to get involved

۱۱- همون قدر که به تو ارتباط داره به من هم داره .

. Its just as much my business as yours

۱۲- اگر روی اون نون را نپوشانی زود خشک می شود.

. If you don’t cover that bread, it will soon dry out

۱۳- صبرم داره تموم می شه .

. My patience is running out

۱۴ – با اون کاری نداشته باش .

. Don’t mess with him

  ۱۵- این قدر به اون ماشین ور نرو

. Stop missing around with that car

۱۶- شما دو تا بس کنید (از دعوا سر و صدا و …) نمی بینید دارم کار می کنم.

. Knock it off you two. Don’t you see I’m working

لغات:

بس کردن سراغ کار دیگری رفتن knock off (something): to stop working and go somewhere else

۱۷- اون فقط داره از شما سو ء استفاده میکنه.

. He is just using you

لغات:  

to use: to make someone do something for you in order to get something you want

سو ء استفاده کردن (یکی از معانی آن ) و معنای دیگر آن همان استفاده کردن است که اینجا مراد نیست

۱۸- درست ازش استفاده کن (ازش بد استفاده نکن).

. Don’t misuse it

۱۹- این ممکنه باعث دردسرت بشه.

. This might get you into trouble

۲۰- تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی (تو دردسر افتادی)؟

? Are you getting into trouble at school lately

۲۱- سیستم الکتریکی ایراد (عیب) داره.

. There must be a flaw in the electrical system

۲۲- اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن.

.  Don’t touch it if you think its got an electrical fault

۲۳- بس کن و گرنه چغلی تو پیش بابات می کنم.( به بابات می گم)

. Stop it, or I’ll tell your dad on you

لغات:

tell on somebody : to tell someone in authority about something wrong that someone you know has done – used especially by children

چغلی کردن گزارش کار غلطی را دادن

  ۲۴- این قدر فضولی (دخالت ) نکن

. Stop being so nosy

۲۵- این قدر بچه نشو (بچه بازی در نیار)

. Stop being such a baby

۲۶- این که دلیل نمیشه.

. That’s no excuse

۲۷- اون کار دزدیه.

. That is called stealing

۲۸- خیلی با احتیاط رفتار کن.

. Use extreme caution

۲۹- باید آروم و با احتیاط کار کنی.

. You have to do it slowly and always with caution

۳۰- حواست جمع باشه.

. Be alert

۳۱- حماقت نکن.

. Stop being a fool

۳۲- از عواقب کارت خبر داری.

. Are you aware of consequences to you

۳۳- سعی خودتو بکن ممکنه فرصت دیگری گیرت نیاد.

. Do the best you can, you might not get another chance

۳۴- مستقیم میرم سر اصل مطلب.

. I come straight to the point

۳۵- تمبر را با آب دهانش خیس کرد.

. He moistened the stamp with his own saliva

۳۶- اگر آب نباشد از تشنگی هلاک میشویم.

. If there is no water, we will die of thirst

۳۷- این سفر برایمان خیلی آب خورد.

. This trip coast us a lot

۳۸- این شایعات از کجا آب می خورد؟

? Where these rumors originate from

 ? Or : where is the source of these rumors

۳۹ – مهمانی آنها خوب از آب درآمد.

. Their party ended up being good

۴۰- بی خود و بی جهت از همه انتقاد می کند.

. She criticizes everyone for no reason at all

۴۱ – با دیدن آن خوراک خوشبو دهانم آب افتاد.

. Upon seeing that Fragrant food, My mouth watered

۴۲ – تنها پخت و پزی که بلدم آب پز کردن تخم مرغ است .

. The only cooking I can do is to boil eggs

۴۳ – یک مشت آبدار به سرش کوفتم.

. I gave him a strong punch to his head

۴۴ – آبروی خوانده ام در خطر است.

. my family’s honor is at stake

لغات:

at stake: if something that you value very much is at stake, you will lose it if a plan or action is not successful

در معرض خطر و نابودی بودن

  ۴۵- برای حفظ آبرو این کار را کرد.

. He did it to save his face

۴۶- مواظب باش ممکنه لیوان از دستت لیز بخوره و بیفته.

. Be careful, the glass might slip out of your hand

۴۷- در آینده ای نزدیک

. In the near future

۴۸- این آخرین مد لباس مردانه است .

. This is the latest men’s fashion

۴۹- یکی مانده به آخر.

 . The last but one . or – The one before last

۵۰- در این شرکت حتی یک آدم حسابی نداریم.

. We don’t have even one qualified person in this company

۵۱- این آرزو را به گور خواهد برد.

. she shall not live to see her wish fulfilled

۵۲- بهترین موفقیت ها را برایت آرزو میکنم

. I wish you the best of luck

۵۳- ورود برای عموم آزاد است.

. It is open to the public

۵۴- آیا از عهده کار بر می آئید؟

? Can you handle the job/task

۵۵- این روزها اوضاع و احوال چگونه است؟

? How is everything going with you nowadays

۵۶- وضع زندگیت چطور است؟

. How is life treating you

۵۷ – یک کمی پکر به نظر می رسی.

. You look a little bit down in the mouth . or- You look a little upset

لغات:

پکر ناراحت down in the mouth: informal unhappy

۵۸- ای بد نیستم.

. So so

۵۹- دنبال یک لقمه نان می دویم.

. Too much for an effort

۶۰- امروز روز سختی را سپری کردم.

. Today I had a hard day . or – I had a long day today

۶۱ – تا دیر وقت بیدار بودم.

. I stayed up late

۶۲ – از چه طریق امرار معاش می کنید؟

. How do you make your bread and butter

۶۳ – مشغول چه کاری هستید؟

? What are you busy with

۶۴ – امیدوارم که همه چیز روبراه باشد.

. I hope everything works out well

 
نوشته های مرتبط
1 دیدگاه
erfan

شماره 15 stop messing around نیست احتمالاً؟

دیدگاه ها بسته شده اند.