شروع ثبت‌نام کلاس‌های آنلاین ترم دی
مشکلات گوناگون مهاجرین در استرالیا

مشکلات گوناگون مهاجرین در استرالیا

مشکلات گوناگون مهاجرین در استرالیا

مهاجرت ، قمار زندگی است و همچنان که می تواند باعث بروز تحولات بسیار مثبتی برای زندگی یک خانواده باشد ، می تواند عامل ناکامی و از هم پاشیدگی ارکان خانواده نیز قلمداد شود. عموماً ، سال اول زندگی مهاجرین شاهد بیشترین ناملایمات و تنش های زندگی است؛ که در این میان ، بسیاری از مهاجرین تاب تحمل مشکلات را ندارند و لذا زندگیشان دستخوش صدمات جبران ناپذیری می شود. متاسفانه هنوز آماری در خصوص درصد موفقیت مهاجرین نسل اول ایرانی در استرالیا منتشر نشده و همین موضوع زوایای زندگی و میزان موفقیت ایرانیان در استرالیا را مشخص نکرده است ؛ اما آنچه که واضح است تمامی افراد جامعه ایرانی از حداقل رفاه نسبی که بر مبنای اصل عدالت اجتماعی در تمامی ارکان جامعه استرالیا وجود دارد برخوردارهستند. و بعضی از مهاجرین ایرانی در ازای این برخورداری نسبی از رفاه مادی ، بهای سنگینی را نیز پرداخته اند که طلاق ، اعتیاد و بیماریهای روحی و روانی از آن جمله است. سالهای ابتدایی مهاجرت به استرالیا ، سالهایی سخت، پرتنش و سرشار از تناقضات فرهنگی و اجتماعی برای مهاجرین ایرانی است . بسیاری از مهاجرین ، قبل از ورود به استرالیا به سختی می توانند متصور شوند که مهاجرت چه کار سخت و طاقت فرسایی است و به این سادگی نمی توان در موطن جدید ریشه دواند و به اصطلاح جا افتاد. لذا بعضی از مهاجرین دچار آسیب های روحی روانی می گردند که تا سالها با آن کلنجار می روند.

مشکلات روحی – روانی مهاجرین

زندگی ایرانی ، زندگی خانواده محور است که هویت تمامی افراد بر مبنای نقش آنان در خانواده تعریف می شود. در مدل زندگی ایرانی، پدر بزرگ ،‌ مادر بزرگ ، پدر ، مادر ، برادر و خواهر تنها به معنای نسبی کلمه در زندگی شخص نقش ندارند، بلکه کانون مهر وعاطفه ، نقطه اتکا و در بیانی دیگر کلید حل مشکلات تک تک اعضای خانواده به شمار می آیند و این دقیقاً عکس آن چیزی است که در زندگی غربی وجود دارد . در زندگی غربی خانواده کارکردی فرد محور دارد و استقلال اعضای خانواده از نکات بارز زندگی غربی است . یکی از مشکلات مهاجرین ایرانی در استرالیا جدایی از نهاد خانواده می باشد. بسیاری از مهاجرینی که از ایران پا به استرالیا می گذارند بدلیل جدایی از کانون گرم خانواده خود دچار مشکلات روحی و روانی می شوند.و در این زمینه ، وضع کسانی که بصورت پناهنده سیاسی یا اجتماعی به استرالیا آمده اند بدتر است چون بطور طبیعی آنان بازگشتی برای خود به ایران متصور نیستند و این دوری، مشکلات روحی و روانی آنان را در دوچندان می کند. از طرفی ، تحمل این وضعیت برای نوجوانان و جوانان ایرانی در مقایسه با بزرگترها سخت تر است. مهدی که بهمراه همسر و دو فرزندش مدت ده سال است به استرالیا مهاجرت کرده خاطرات تلخی از دوران اولیه ورود به استرالیا دارد. او می گوید: ” زندگی ایرانی مجموعه ای از عاطفه است که در استرالیا همتایی برای آن نمی توان یافت . در استرالیا فقط روابط اقتصادی بر زندگی افراد حاکم است و روابط عاطفی نقش کم رنگی دارد. زندگی ایرانی، ‌زندگی تنهایی نیست،‌ زندگی سکوت نیست بلکه زندگی بمعنای حضور موثر در مشکلات خانوادگی است . در ایران خانواده ها غمخوار یکدیگرند ،‌اما در اینجا خبری از این حرفها نیست. ” اولین مشکلی که مهدی در ماههای اولیه زندگی خود با آن مواجه شد ، مشکل افسردگی فرزندش بود . مهدی می گوید:” متاسفانه پسرم پس از حضور از استرالیا از دوستان و همبازیهای فاملیش جدا شد و بدین سبب دچار افسردگی حاد شد . و این مشکل سوای تمامی مشکلات زندگی در غربت ، غم عمیقی بر روح و روان ما به جای گذاشت و نمی دانستیم که باید چکار کنیم. خدا را شکر که پس از ماهها و با مشورت پزشکان توانستیم مجدداً شادی را به زندگی پسرم باز گردانیم… سالهای ابتدایی زندگی ما در استرالیا را هیچگاه دوست ندارم که بیاد آورم.” مشکلات روحی و روانی که زندگی در غربت بر تن و روان مهاجرین وارد می سازد تنها شامل زندگی فرزندان نمی شود ، بلکه پدران و مادران نیز در معرض آسیب پذیری هستند . شاید کمتر کسی متوجه این واقعیت باشد که کسانی که سالهای سال در ایران زندگی کرده اند ریشه در خاک داشته اند و جزیی از بدنه یک خانواده بزرک بوده اند و بمحض اینکه از بدنه خانواده خود بقصد مهاجرت جدا می شوند ، همچون نهالی می شوند که در سرزمین جدید خود باید مجدداً رشد کرده و لذا ممکن است با وزش هر بادی این نهال تازه از بن کنده شود و به این سو و آن سو برود. زندگی ستاره و امین ، زوج جوانی که زندگی خود را در ایران آغاز کردند و پس از اخذ ویزای دائم به استرالیا مهاجرت کردند نیز دستخوش مشکلات روحی و روانی بسیاری شد. ستاره فرزندی برخاسته از جامعه سنتی ایرانی است که در آن دیدار و درد ودل هفتگی با مادر جزء‌ لاینفک زندگی است. ستاره پس از اقامت در استرالیا طبعاً دیگر نتوانست به دیدن مادرش برود و حضور همسرش امین در کنار او نیز جای مادرش را پر نمی کرد. بدین سبب ستاره دچار افسردگی شدید شد و غم غربت بر زندگی او سایه افکند. ستاره می گوید: ” دیگر هیچ چیزی در استرالیا مرا خوشحال نمی کرد . اگرچه من در ایران با مادرم همیشه اختلاف عقیده داشتم و دائماً با هم دعوا میکردیم ، ولی حضور در کنار مادر تنها آرزوی من در استرالیا بود . از طرفی نه می توانستم امین را با این همه مشکلات مهاجرت تنها بگذارم به ایران بروم و نه میشد مادرم را به دلیل مشکلات مالی اینجا بیاورم و به همین دلیل دچار افسردگی حاد شدم.” امین نیز به تلخی از آن دوران یاد می کند و می گوید: ” باورم نمی شد که در ظرف مدت شش ماه ۱۵ کیلو لاغر شوم. من که آدمی سرزنده در ایران بودم ، وقتی که به استرالیا مهاجرت کردم خرواری از مشکلات و مصائب بر سرم ریخت. از یک طرف نتوانسته بودم کاری را در استرالیا پیدا کنم و از طرفی ستاره دچار افسردگی شدید شده بود . بدبختی این بود که شرایط مالی بهیچ وجه اجازه نمی داد که او را برای مدتی به ایران بفرستم و به همین خاطر درمانده شده بودم و تازه آنجا بود که معنای حضور خانواده را فهمیدم .” خوشبختانه زندگی ستاره و امین به سرانجام خوبی رسید و یک فرد نیکوکار ایرانی وقتی که از داستان زندگی آنان اطلاع یافت امین را به کاری گمارد و مخارج سفر ستاره را به ایران فراهم کرد.

شرایط محیطی و جغرافیایی

شاید کمتر کسی پیش از مهاجرت ، اهمیتی برای نقش شرایط جغرافیایی و آب و هوا بر سرنوشت زندگی اش در استرالیا قائل باشد ،‌ اما باید اذعان کرد که که در ماهها و حتی سالهای اولیه، آب و هوا نقش بسیار عظیمی بر زندگی مهاجرین ایرانی در استرالیا دارد. عمده مناطق ایران دارای آب و هوای گرم و خشک هستند و بدن ایرانیان سالیان سال خود را با چنین شرایط آب و هوایی تطبیق داده است . از طرفی دیگر باتوجه به اینکه عمده شهر های استرالیا در حاشیه اقیانوس واقع شده و از رطوبت نسبتاً بالایی برخوردار است ، لذا تغییرات آب و هوایی تاثیر عمیقی بر ساز و کار و فعالیت اندامهای مهاجرین بر جای میگذارد. بسیاری از خانواده های ایرانی پس از ورود به استرالیا و با توجه به اینکه بدن آنان در معرض میکروب ها و ویروسهای جدیدی قرار میگیرد که نظیر آن در ایران وجود نداشته ، به بیماری های مختلفی دچار می شوند و زمان زیادی سپری می شود تا بدن آنان خود را در مقابل ویروسهای جدید مجهز نماید. متاسفانه آب و هوای استرالیا به گونه ای است که درصد ابتلای کودکان به آسم بسیار زیاد است و برخلاف ایران ابتلا به آسم در میان کودکان و بزرگسالان امری عادی است ، اما برای یک خانواده ایرانی که به امید پیشرفت و زندگی بهتر به استرالیا مهاجرت کرده اند ، ابتلای فرزندشان به آسم امری زجر آور و ناراحت کننده است. ساناز دختر ۴ ساله ای است که در ایران متولد شد و پس از اینکه به همراه خانواده خود به استرالیا مهاجرت کرد دچار آسم شد. سعید پدر ساناز می گوید: ” تازه ۲ ماه بود که از ایران با مشکلات بسیار به سیدنی آمدیم و یک شب بهنگام خواب متوجه شدم که ساناز نمی تواند بخوبی نفس بکشد.. مستاصل و درمانده شده بودم و نمی دانستم چکار کنم . نه آدرس بیمارستانی را می دانستم و نه فامیلی در ‌سیدنی داشتم .. حتی نمی دانستم که چطور می توان تنفس مصنوعی داد ..ترس عجیبی بر وجودمان حاکم شده بود و به تنها ایرانی که در سیدنی می شناختم زنگ زدم و او در ظرف ۱۰ دقیقه به منزلمان آمد و ساناز را به بیمارستان بردیم . سپس او را فوراً به اورژانس بردند و زیر ماسک اکسیژن قرار دادند. واقعاً لحظات تلخی بود و من دوست ندارم که آنرا بیاد آورم.” پزشک متخصص تشخیص داد که ساناز به بیماری آسم دچار شده است و باید تحت نظر پزشک باشد . عموماً بیشتر مهاجرین در ماههای اولیه مهاجرت به بیماریهای مختلف دچار می شوند. سعید می گوید: ” شاید در ۶ ماه اولیه اقامتمان در استرالیا بیش از ۴۰ بار به پزشک و بیمارستان مراجعه کردیم . واقعاً شانس آوردیم که هزینه های دکتر و بیمارستان در استرالیا مجانی است و مهاجرین هیچ بهایی بابت آن پرداخت نمی کنند.یادم می آید یکبار من و همسر و دخترم هر سه با هم در منزل مریض بودیم و هیچ کس هم نبود که از ما مراقبت کند … واقعاً شرایط جغرافیایی اثرات بسیاری بر بدن انسان دارد و این چیزی است که بسیاری از مهاجرین پس از حضور در یک کشور دیگر تازه به اهمیت آن پی می برند.”

پیدا کردن کار، بزرگترین مشکل

سخنی گزاف نیست اگر بگوییم که یافتن شغل مناسب و درخور مهمترین مشکل ایرانیان در استرالیا است و دانستن زبان انگلیسی کلید بازگشایی این قفل بسته. ما برای این ممکلت ساخته نشده ایم ،‌عبارت مصطلحی هست که زیاد بر زبان ایرانیان جاری می شود . اما در استرالیا باید در نهایت فرد خود را برای کار دلخواه و مورد پسندش بسازد زیرا راه دیگری وجود ندارد. در استرالیا عموماً دو نوع محیط کاری را برای ایرانیان می توان متصور شد: اولی عبارت است از مشاغلی که ایرانیان در آن نقش کار فرما دارند که بخش بسیار کوچکی از فضای کاری استرالیا را شامل می شود . این مشاغل معمولاً نقاشی ساختمان ، کارهای فیزیکی و ساختمانی ، مکانیکی و در کل کارهای خدماتی را شامل می شود و محیط دوم مشاغلی است که کارفرمایانی غیر ایرانی بر آن احاطه دارند و بیشتر داشتن تجربیات کاری و تحصیلات مرتبط شرط حضور در آن است. بطور معمول کارفرمایان ایرانی بر روال همان روابطی که در بازار کار ایران برای استخدام یک فرد حاکم جاری است در استرالیا نیز عمل می کنند. یعنی بصرف آشنایی و ضمانت افراد و بدون در نظر گرفتن تجربیات کاری. بی انصافی است که کارارزشمندی که این کارفرمایان در بدو ورود افراد به استرالیا انجام می دهند نادیده گرفته شود،‌ اگرچه ایراداتی همچون میزان کم دستمزد و یا دیر کرد در پرداخت ها به آنان وارد است. بزرگترین مشکلی که برای مهاجرین وجود دارد ورود به بازار کار واقعی در استرالیاست جایی که افراد به میزان تجربیات و تحصیلاتشان ارزشگذاری می شوند نه به زور بازو. باید اعتراف کرد که حضور در جامعه کار استرالیا فرآیندی بسیار طولانی و پیچیده دارد و بسیار طاقت فرساست. عموماً مهاجرینی که از ایران به استرالیا می آیند دارای سوابق درخشان کاری و چه بسا تجربه مدیریت در سطوح بالا را با خود یدک می کشند ، اما متاسفانه کارفرمایان استرالیایی بیشتر به داشتن سابقه کار محلی علاقه نشان می دهند نه آنچه که فرد در کارنامه کاری خود در ایران بر جای گذاشته. علی که سابقه ۱۵ سال مدیریت در سطوح بالای سازمانهای ایرانی را دارد ، بهیچ وجه نتوانست کاری هم سطح و یا حتی کمتر از تجربیاتش در استرالیا بیابد . او می گوید: ” ساز وکار و روابط حاکم بر محیط های کاری در ایران بهیچ وجه قابل مقایسه با استرالیا نیست . ایرانی اقیانوسی است به عمق یک بند انگشت ولی در استرالیا ترجیح می دهند که برکه ای آب را بیابند که ده متر عمق داشته باشد. من در ابتدا وقتی برای مراکز مختلف درخواست کار می فرستادم ، بدون استثناء درخواست های کارم رد می شد و حتی به مرحله مصاحبه هم نمی رسید. بعدها متوجه شدم که ذکر سوابق مدیریتی متعدد در کارنامه کاری ام خود عاملی بازدارنده است و به اصطلاح over-qualified هستم . بدین خاطر مجبور شدم که دوره های کوتاه مدت را در مراکز آموزشی بگذرانم و سپس از کارهای بسیار کوچک دفتری شروع کنم.” اما وضع کار برای تمامی مشاغل بدین گونه نیست . معمولاً فارغ التحصیلان رشته های مرتبط با فن آوری اطلاعات از وضع بهتری بر خوردار هستند و با توجه به بازار کار مناسب استرالیا بسرعت جذب مشاغل مورد نظر خود می شوند. محسن که مهندس کامپیوتر است می گوید: ” در زمینه فن آوری اطلاعات زمینه کار مناسبی وجود دارد و اکثر ایرانیان مشاغل درخور توجه دارند. شاید یکی از دلایل عمده آن کار با کامپیوتر بجای سر وکله زدن با ارباب رجوع است. معمولاً کارفرما، فلان برنامه کامپیوتری را از شما می خواهد و شما در مهلت مورد نظر کار را باید تحویل دهید. به همین سادگی” یکی از راههایی که بیشتر ایرانیان برای فرار از انجام کارهای پیش پا افتاده و با هدف یافتن کار مناسب در استرالیا انجام می دهند ادامه تحصیل در دانشگاه است. حضور در دانشگاه ،‌ فرصت های شغلی زیادی را نصیب ایرانیان می کند و کمک می کند تا ایرانی جایگاه واقعی خود را در بازار کار استرالیا بدست آورد. نویسنده: بابک عظیمی  
نوشته های مرتبط